رویایش
آشیانی بود گرم و راحت
مامنی اطمینان بخش تا پس از پرواز در آبی آسمانها
درونش فرود آید
بالهای خسته اش را بگستراند
و جان تازه ای یابد
برای بودنی دوباره
پرنده
از برای رویایش
بهترین شاخه ها را برگزید
لانه ای ساخت
زیبا و محکم
و لی
هیچ نگاه نکرد
آشیانش را بر روی کدامین درخت می سازد
درخت او
سست ترین ریشه ها را در خاک داشت.
و خشک ترین شاخه ها در بر.
در لب طاقچه
کنار پنجره ای
که رو به مرغزاری سبز
با گلهای فراوان و رنگارنگ
باز می شود
گلدانی است
خالی از هر گیاه
خالی از هر خاک
گلدانی
خالی
اما
پر ز حسرت