خیام چه خوب می گفتی تو!


با گریه آمدن، با درد رفتن

آمدن ، رفتن و زجر زندگی را چشیدن

آمدن ، رفتن و گاه در آرزوی نبودن بودن

امدن ، رفتن و غریبانه در آغوش خاک خفتن

آمدن و رفتن

مزخرف است

مزخرف

 

نظرات 6 + ارسال نظر
سینا سه‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:11 ب.ظ http://HOMELESS.blogsky.com

سلام.خسته نباشی.
من برای اولین باره که میام اینجا.واقعا لذت بردم.هم از نوشته هات هم از رنگ سبز این دور و بر.من این رنگ رو خیلی دوست دارم .چون بهم آرامش میده.به هر حال از اینکه با اومدن به این صفحه حس خوبی بهم دست داد ازت تشکر میکنم.
خوشحال میشم به من هم سر بزنی.تا دیدار آینده خدانگهدار.

نرگس سه‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:46 ب.ظ http://www.rozaneh1001.blogsky.com

یه موقع یه طرفایی میومدی؟؟!

هادی چهارشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:21 ق.ظ http://farsibloger.persianblog.com

سلام . خوبید الهام خانم . جالبه شما روان شناس ها هم از این آمد و شدهای مزخرف و بیهوده به تنگ آمده اید و مقصودی را نمی بینید.

باران چهارشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 09:02 ق.ظ

گر آمدنم به خود بدی نامدمی ...
....
نه آمدنمان به خودمان است نه رفتنمان ....

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:29 ب.ظ http://payamra.com

چاره ای نیست ... هر امدنی رفتنی داره ....

صادق پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:02 ب.ظ http://restart.blogsky.com

آنچه را ویرانگر ِ پاییز در هم ریخت،
غارت کرد، بُرد،
آنچه را سرمای دی،
یک سر به نابودی سپرد،
و آنچه را کولاک بهمن،
زیر پای فشرد؛
باز می سازد بهار.
روی آن ویرانه ها
پرچم رنگین گُل را می افرازد بهار.

((فریدون مشیری))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد