بی حس نوشتن


سه روز است که می خواهم بنویسم از فیلم مصائب مسیح که تازه دیدمش از داستان شیطان زخمی سوار بر شانه های مرد راهب خلیل جبران از شتر ها و ساربانشان درخیابان پاسدارن از بچه نوازدی که شبیه عروسکم است و هر بار که نگاهش می کنم انگار عروسکم زنده شده از آدمها و عجیب وغریب بودنشان و از همه اینها می خواهم بنویسم ولی نوشتنم نمی آید و با این حال می نویسم که نوشتنم نمی آید.

نظرات 4 + ارسال نظر
کلاغ پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 08:45 ب.ظ http://kalagheaseman.blogsky.com

.........

عادل پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:21 ب.ظ http://www.adel2000.persianblog.com

سلام .. وبلاگتون جالب وجذاب هست .. راستی من تازه آپ دیت کردم .. حتما سری بزنید
خوشحال میشیم.. خانوم بانمک(چشمک)شاد و سرافراز باشید ...

یلدا جمعه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:45 ق.ظ http://yeshabemahtab.persianblog.com

خوبه که مینویسین...حتی این که نوشتنتون نمی یاد

صادق جمعه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:07 ب.ظ http://restart.blogsky.com

تو که همه چی رو نوشتی !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد