پیوست


این قسمت رو به مطلب پایین پیوست می کنم.*
هوای گوشه کنار وجودم ابری وگرفتس برای همین نمی خوام به نوعی آینه جلوش بگذارم وازش ابدیتی بسازم.تر جیح می دهم مدتی این جا نباشم  وننویسم.تا کیش را نمی دانم
شاید یک هفته‌٬شاید چند هفته وشاید...........فقط نگرشی دیگر به خویشتن لازم است و......
ولی به وب دوستان همواره سرمی زنم .هر چند شاید کمتر حضورم را اعلام نمایم.

*دلیلش هم میل صمیمانه ونقادانه یکی از دوستانی است که همواره لطفش را شامل حالم می کند.و برآنم داشت تا این ها اضا فه کنم.

 

تمام.


هنوز قادر به ایستادن بر روی دو پای خویش نیستم  چه رسد به راه رفتن. 
 
در سر من چیزی نیست
بجز چرخش ذرات غلیظ سرخ
و نگاهم
مثل یک حرف دروغ
شرمگین است وفرو افتاده
من به....( هیچ  چیز نمی اندیشم .......

 
تمام.