یه جور خرافاته شاید.زمانهای نبود بلاگ اسکای مصادف با اتفاقات وحسها وزمانهایی می شوند که انگار نباید ثبت شوند. انگار چنین بهتر است که گفته ودیده نشوند و مطالبی که می آیند ومی روند ونمی مانند.
زود دلبسته می شوم. حتی دلبسته این برگ سبز و این فضا ونقل مکان به فضایی دیگر وقالبی دیگر راحت برایم بدست نمی آید .دل کندن هم هنری است که باید آموخت.
وقتی حوزه انتخاب آدمی گسترده تر می گردد٬ هر چند انتخاب مشکل تر می شود ولی رضایت از انتخاب نیز بالاتر می رود.امروز که چنین بود!.
خیلی عجیبه.
این لابد خرافات نیست.
وقتی واقعا این جوریه.
آره خصوصا وقتی که دیگه چاره ای جز کلیک کردن روی خونه ی من نیست چقدر انتخاب اجباری میشه!
ولی خیلی بدم نیستا این انتخاب اجباری گاهی!
آخیش باز شد ... سلام . خوبی ؟ گرچه در اون زمان نیست که بنویسی ولی در جای دیگه ایی ثبتش کن و بعد برامون بگو ...باشه ؟
همیشه اینطوره... ولی بهتره حرفهاتو بگی........ ما میخواهیم بشنویم...... / دل کندن هنری است که هیچگاه نخواهم آموخت ...
مدتی من نبودم. بعد تو نبودی. ایدیت را هم نداشتم. دیدمت این جا خوشحال شدم.
به نظر من بهتره که اون حرف ها دیده و گفته نشوند...
سلام.وهم سبز به از اوهام تلخیها.....
باز می ایند وباز می روند وباز...........
عاقبت کولی وار عجیب بودیم وگذشتیم.....
سلام.سبز باشید و سربلند.