داداش کوچکیم امروز تو انتخابی گیر کرده بود که من همیشه توش گیرم. نمیدونست با دوستش بره توی حیاط بازی کنه یا با پدرش به مهمونی که دوست داشت بره. می رفت سر وقت همه ومی گفت آخه چیکار کنم .هر دوش خوبن.هم می خوام برم بازی وهم مهمونی. چقدر مثل خودم. که همه چیز رو با هم می خوام. هم این خوبه وهم اون.وچقدر انتخاب سخت. با خنده اومد توی اتاقم وگفت:شانس آوردم آخ جون.گفتم مگه چی شد.گفت:قرار شد بابا کمی دیر تر برود منم کمتر با دوستم بازی کنم. توی دلم گفتم آره کوچولو شانس آوردی همیشه این جوری نیست.بعضی اوقات بد جور برسر دوراهی می مونی.و باید بالاخره از خیر یکیش بگذری نه کمی.کلا.چون دوتاش با هم نمی شه.جور در نمی یاد.وشانسی هم در کار نیست.
یه دل میگه برم برم ......اگه این دوراهی ها نبود تعریفی هم از زندگی نبود.....راستی لینکت رو گذاشتم ایرادی که نداره ؟چون گفتی چیزی به کسی نگم پرسیدم(من که از کار تو سر در نیاوردم).
و جالب این که در مواقع حیاتی و سرنوشت ساز این مساله نمود بیشتری پیدا می کند از این دو راه یکی و نه بیشتر ولی به نظرم افرادی که راه سومی می آفرینند دنیا را زیبا و بودنی می کنند...
درسته .شاید دوراه فقط نباشه.ولی اینم یه جور دید وسیع لازم داره.
یه دل میگه برم برم ......اگه این دوراهی ها نبود تعریفی هم از زندگی نبود.....راستی لینکت رو گذاشتم ایرادی که نداره ؟چون گفتی چیزی به کسی نگم پرسیدم(من که از کار تو سر در نیاوردم).
خدا کنه که آدم (همیشه) سر دو راهی خوب و خوبتر گیر کنه و گرنه...
آره کوچولو ...
چقدر آشناست!
و جالب این که در مواقع حیاتی و سرنوشت ساز این مساله نمود بیشتری پیدا می کند از این دو راه یکی و نه بیشتر ولی به نظرم افرادی که راه سومی می آفرینند دنیا را زیبا و بودنی می کنند...
درسته .شاید دوراه فقط نباشه.ولی اینم یه جور دید وسیع لازم داره.
فعلا که میشه هر دویش را داشت و باید خدا را شکر کرد .. به وقت انتخاب هم یکیش را انتخاب میکنیم ...