تمام.


هنوز قادر به ایستادن بر روی دو پای خویش نیستم  چه رسد به راه رفتن. 
 
در سر من چیزی نیست
بجز چرخش ذرات غلیظ سرخ
و نگاهم
مثل یک حرف دروغ
شرمگین است وفرو افتاده
من به....( هیچ  چیز نمی اندیشم .......

 
تمام.
نظرات 5 + ارسال نظر
صادق جمعه 10 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 04:06 ب.ظ http://restart.blogsky.com

...
همیشه قصه ی صدا
تمومه با حرف سکوت

انسان مه الود شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 12:50 ب.ظ http://ensan.blogsky.com

یعنی شما هم ذوق مرگیده شدید یا خدای نکرده اتفاق دیگه ای افتاده.

کیوان شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 01:43 ب.ظ http://shoma.blogsky.com

خوشحالم که دوباره اینجا راه افتاد!

اران شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 08:12 ب.ظ http://darzi.persianblog.com

خیال سیال

عمو یکشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:22 ب.ظ

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد